خدایا به امید تو

ساخت وبلاگ
این مطلب توسط نویسنده آن رمزگذاری شده و از طریق فید قابل مشاهد نمی‌باشد. شما با مراجعه به وبلاگ نویسنده و وارد کردن رمز عبور می‌توانید مطلب مورد نظر را مشاهده نمایید.

[برای مشاهده این مطلب در وبلاگ اینجا را کلیک کنید] خدایا به امید تو...
ما را در سایت خدایا به امید تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4nafas13674 بازدید : 243 تاريخ : دوشنبه 23 اسفند 1395 ساعت: 16:41

سلاااام

اینروزا کم پیدام ...دوستم از تهران اومده خونمون از یکشنبه  بود امروز رفتیم بیرون از اون ور رفت خونه مامانبزرگش...فردا استراحت میکنم و پنج شنبه با دوستامون یه دور همی داریم که بسی من این جمع 4 نفرو دوست دارم ..اینروزا صرف نظر از فکر کردن به نمره شهریار که به زودی میاد و من از استرس بهش فکر نمیکنم همه چی خوبه...

خوبه که اینروزا شلوغم ...چون دیگه توان فکر کردن ندارم به نمره شهریار...

شنبه دوباره دوستم میاد پیشم ...

خدایا خودت کمکم کن و نا امیدم نکن ..



خدایا به امید تو...
ما را در سایت خدایا به امید تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4nafas13674 بازدید : 244 تاريخ : دوشنبه 23 اسفند 1395 ساعت: 16:41

سلااام..

دوستم هنوز پیشمه الانم داره مسواک میزنه تا بخابیم برا همین نمیشه بیام بنویسم..فردا احتمالا جواب میاد انشالله که خیره..دلم روشنه و امیدم به خداست...

این روزا به خرید و خونه تکونی  و مهمون داری میگذره...

خدایا شکرت برای همه چیزت...

انشالله فردا با خبرای خوب میام...

خدایا به امید تو...
ما را در سایت خدایا به امید تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4nafas13674 بازدید : 253 تاريخ : دوشنبه 23 اسفند 1395 ساعت: 16:41

این مطلب توسط نویسنده آن رمزگذاری شده و از طریق فید قابل مشاهد نمی‌باشد. شما با مراجعه به وبلاگ نویسنده و وارد کردن رمز عبور می‌توانید مطلب مورد نظر را مشاهده نمایید.

[برای مشاهده این مطلب در وبلاگ اینجا را کلیک کنید] خدایا به امید تو...
ما را در سایت خدایا به امید تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4nafas13674 بازدید : 231 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 3:51

این مطلب توسط نویسنده آن رمزگذاری شده و از طریق فید قابل مشاهد نمی‌باشد. شما با مراجعه به وبلاگ نویسنده و وارد کردن رمز عبور می‌توانید مطلب مورد نظر را مشاهده نمایید.

[برای مشاهده این مطلب در وبلاگ اینجا را کلیک کنید] خدایا به امید تو...
ما را در سایت خدایا به امید تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4nafas13674 بازدید : 251 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 3:51

این مطلب توسط نویسنده آن رمزگذاری شده و از طریق فید قابل مشاهد نمی‌باشد. شما با مراجعه به وبلاگ نویسنده و وارد کردن رمز عبور می‌توانید مطلب مورد نظر را مشاهده نمایید.

[برای مشاهده این مطلب در وبلاگ اینجا را کلیک کنید] خدایا به امید تو...
ما را در سایت خدایا به امید تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4nafas13674 بازدید : 245 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 3:51

این مطلب توسط نویسنده آن رمزگذاری شده و از طریق فید قابل مشاهد نمی‌باشد. شما با مراجعه به وبلاگ نویسنده و وارد کردن رمز عبور می‌توانید مطلب مورد نظر را مشاهده نمایید.

[برای مشاهده این مطلب در وبلاگ اینجا را کلیک کنید] خدایا به امید تو...
ما را در سایت خدایا به امید تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4nafas13674 بازدید : 256 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 3:51

این مطلب توسط نویسنده آن رمزگذاری شده و از طریق فید قابل مشاهد نمی‌باشد. شما با مراجعه به وبلاگ نویسنده و وارد کردن رمز عبور می‌توانید مطلب مورد نظر را مشاهده نمایید.

[برای مشاهده این مطلب در وبلاگ اینجا را کلیک کنید] خدایا به امید تو...
ما را در سایت خدایا به امید تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4nafas13674 بازدید : 244 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 3:51

این مطلب توسط نویسنده آن رمزگذاری شده و از طریق فید قابل مشاهد نمی‌باشد. شما با مراجعه به وبلاگ نویسنده و وارد کردن رمز عبور می‌توانید مطلب مورد نظر را مشاهده نمایید.

[برای مشاهده این مطلب در وبلاگ اینجا را کلیک کنید] خدایا به امید تو...
ما را در سایت خدایا به امید تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4nafas13674 بازدید : 237 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 3:51

این مطلب توسط نویسنده آن رمزگذاری شده و از طریق فید قابل مشاهد نمی‌باشد. شما با مراجعه به وبلاگ نویسنده و وارد کردن رمز عبور می‌توانید مطلب مورد نظر را مشاهده نمایید.

[برای مشاهده این مطلب در وبلاگ اینجا را کلیک کنید] خدایا به امید تو...
ما را در سایت خدایا به امید تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4nafas13674 بازدید : 262 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 3:51

این مطلب توسط نویسنده آن رمزگذاری شده و از طریق فید قابل مشاهد نمی‌باشد. شما با مراجعه به وبلاگ نویسنده و وارد کردن رمز عبور می‌توانید مطلب مورد نظر را مشاهده نمایید.

[برای مشاهده این مطلب در وبلاگ اینجا را کلیک کنید] خدایا به امید تو...
ما را در سایت خدایا به امید تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4nafas13674 بازدید : 244 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 3:51

سلااااامخوبین خوشین...1- چقدر خوبه که همه تعریف کنن ازت ..بازم میخام شیرینی درست کنم ببرم همه بیان بگن به به به به ....کمبود محبت فوران میکنه...خب من بدم نمیاد همه من و خیلی خوب بدونن ولی بهتره که رفع ابهامات کنم عذاب وجدان دارم.. میدونین خانواده شوهر من پسرشونو خیلی دوست دارن بینهایت ....و هر ماه به اندازه حقوق یه کارمند دولت به حسابش پول میریزن چون شوهرم کارشو ول کرده و داره  درس میخونه ...خب پدر مادر مهربونین ولی فرهنگشون با ما فرق داره  خیلی برا همین شده که من بعضی وقتا اون رومو نشون بدم ...ولی با خودم که صادق میشم و از بقیه میشنوم در مورد خانواده شوهر خوبن ..درسته که موقع عروسی اونم به خاطر تفاوت فرهنگی  و حساس بودنم اذیت شدم و هیچوقت فراموش نمیکنم ولی نا سپاس هم نیستم...مادر شوهر بعضی اوقات برام کتلت  درست میکنه میفرسته چون من البته پسرش دوست داره...میدونه سبزی خوردن دوست دارم و تمییز کردن سبزی برام سخته برام سبزی خوردن پاک شده و شسته میفرسته...پدر شوهر میدونه که نون خریدن برا پسرش سخته برامون نون میفرسته ...مربا و انواع سبزی قرمه و شکم پری و کوکو و ....اینارو خدایا به امید تو...
ما را در سایت خدایا به امید تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4nafas13674 بازدید : 253 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 3:51

سلااام....تو این چند وقت اصلا نشد بیام بشینم پای لپتاپ..همش اینور اونور بودم ..یه روز خونه مامانبزرگم یه روز خونه مامانم یه روز بازار ...دیروز خونه بودم از صبح کلی کار کردم کل خونرو جارو برقی زدمو دستمال کشیدم کلی میوه و کاهو اینا رو شستم و  یه قرمه سبزی پر ملات بار گذاشتم ...از ساعت 10 تا 5 سر پا بودم دیگه رسما داشتم میمردم...دیدم قرمه سبزیم خوشمزه شد  شهریار که اومد خونه گفتم به علی بزنگ بیاد دوست داره قرمه(دوست شهریار یادم نیست اسمشو چی گذاشته بودم)دیگه شهریار بهش زنگید میگه بیا اینجا نفس قرمه درست کرده اونم میگه تا یکساعت دیگه میام شهریار میگه ما گرسنمونه زودتر بیا..دیگه شهریار گرسنش بود گفت من از صبح چیزی نخوردم بوی قرمه منو کشت بیا بخوریم براش بذاریم گفتم درست نیست گفت نه بابا با علی اینحرفارو نداریم ..دیگه ریختم خوردیم بعد شهریار سه بشقاب خورددیدم برنج کمه دوباره برنج شستم برای علی تا بیاد آبکش کردمو گذاشتم دم بکشه...ساعت 8/5 اومد من برا اینکه تنها نباشه نشستم پیشش و ته دیگ خوردم شهریار انقدر خورده بود نمیتونست حتی یه قاشق دیگه بخوره...دیگه غذا خوردیم و بعدشهریار گفت ح خدایا به امید تو...
ما را در سایت خدایا به امید تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4nafas13674 بازدید : 244 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 3:51